loading...

در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

بازدید : 292
شنبه 9 اسفند 1398 زمان : 21:04
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

روزی از این دیار خواهم رفت

با پای شکسته دلی پر درد خواهم رفت

غل‌های کین که، برپاهایم بستی

توان رفتن زمن گرفت و من شتابان خواهم رفت

گیسوانم در باد پریشان، قلبم لرزان

دستانی یخ زده، در زوزه کشان باد خواهم رفت

میروم و باز تو ندیدی رفتن و جان کندم را

تابوت کشان بر لب بام آزادی خواهم رفت

من زغم نوشتم و تو غمی‌در دل نداشتی

با چشمان انتظار و اشکباران خواهم رفت

دربهارانِ سبز زندگیم که پر زغم بود

زمستان یخبندان و خواب خوش تو، خواهم رفت

رفتنم در وجودت آهی نساخت چون تو نخواستی

من با یه دنیا آه و حسرت زین جهان خواهم رفت

زبانم سرخ بود لیک ذاتش سرخیس

زبان سرخ توانی داد و باز یادم آمد که من خواهم رفت

میروم شاید کوچه‌های پر زغم صدایم شود

با صدای حزن آلود و چهره‌‌‌ای بارنگ کهولت خواهم رفت

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 107
  • بازدید کلی : 1979
  • کدهای اختصاصی